جوزف شومپیتر کیست؟ جوزف آلویس شومپیتر (1883-1950) اقتصاددان، مورخ اقتصادی، سیاستمدار و نویسنده تحصیل کرده اتریشی بود. او را یکی از بزرگترین روشنفکران قرن بیستم میدانند.
شومپیتر بیشتر به خاطر نظریههایش در مورد چرخههای تجاری و توسعه اقتصادهای سرمایهداری و برای معرفی مفهوم کارآفرینی شناخته شده است. برای شومپیتر، کارآفرین سنگ بنای سرمایهداری بود، یک منبع نوآوری، که رگ حیات اقتصاد سرمایهداری است.
بیشتر بخوانید: تعریف کارآفرینی و انواع آن
مقدمه
جوزف آلویس شومپیتر بیشتر به خاطر کتابش در سال 1942، سرمایه داری، سوسیالیسم و دموکراسی، نظریه تخریب خلاق، و ارائه اولین ارجاعات آلمانی و انگلیسی به فردگرایی روش شناختی در اقتصاد، شهرت دارد.
شومپیتر قبل از اینکه به دلیل ظهور حزب نازی مجبور به مهاجرت شود، وزیر دارایی دولت اتریش، رئیس یک بانک خصوصی و استاد دانشگاه بود.
این اقتصاددان اصطلاح «تخریب خلاق» را ابداع کرد تا توضیح دهد که چگونه کهنه دائماً با جدید جایگزین میشود.
شومپیتر همچنین مفهوم کارآفرینی را معرفی کرد.
کار شومپیتر ابتدا تحت الشعاع نظریات متضاد معاصرش، جان مینارد کینز قرار گرفت، اما اکنون به مرکز تفکر مدرن در مورد تکامل اقتصادها تبدیل شده است.
دوران کودکی و تحصیل
شومپیتر در سال 1883 در موراویا (جمهوری چک فعلی) از پدر و مادری آلمانی به دنیا آمد. او اقتصاد را نزد اجداد سنت مکتب اتریشی از جمله فردریش فون ویزر و یوگن فون بوم باورک آموخت. شومپیتر وزیر دارایی دولت اتریش، رئیس یک بانک خصوصی و استاد دانشگاه بود. شومپیتر از سال 1925 تا 1932 در دانشگاه بن کرسی تدریس داشت.
او که از ظهور حزب نازی ناراحت بود، در سال 1932 برای تدریس در هاروارد به ایالات متحده نقل مکان کرد. پانزده سال بعد، در سال 1947، او اولین مهاجری بود که به عنوان رئیس انجمن اقتصادی ایالات متحده آمریکا انتخاب شد.
در آغاز قرن بیستم، اقتصاد در ایالات متحده و بریتانیای کبیر در کنار مدلهای تعادل عمومی ایستا و ریاضیگرا توسعه یافته بود. کار شومپیتر گاهی متفاوت بود و رویکرد اروپای قارهای را مشخص میکرد (بیشتر ظریف و کمتر فرضی) اگرچه برخی از نظریههای او نیز از تعادل عمومی والراسی استخراج شدهاند.
دستاوردها و نظریههای قابل توجه
شومپیتر کمکهای زیادی به علم اقتصاد و نظریه سیاسی کرد، اما او بیشتر به خاطر کتابش با عنوان سرمایه داری، سوسیالیسم و دموکراسی در سال 1942، که نظریه رشد اقتصادی پویا معروف به تخریب خلاق را توصیف می کند، شناخته شده است.
تخریب خلاقانه
ماندگارترین میراث شومپیتر از فصل شش صفحهای در سرمایه داری، سوسیالیسم و دموکراسی با عنوان «فرایند تخریب خلاقانه» میآید.
در این فصل، شومپیتر بینش منحصربهفردی از رشد اقتصادها ارائه کرده است، با انحراف شدید از گفتههای اقتصادی سنتی زمان خود، مبنی بر اینکه بازارها به طور منفعلانه به سمت تعادل میرفتند تا زمانی که حاشیههای سود پاک شدند. در عوض شومپیتر استدلال کرد که پیشرفت اقتصادی، امری تدریجی و یا صلح آمیز نیست، بلکه سرسام آور، ناگهانی و گاه ناخوشایند است. این اقتصاددان از اصطلاح “تخریب خلاق” برای توصیف از بین بردن شیوههای قدیمی استفاده کرد تا راه را برای فناوریهای جدید، انواع جدید محصولات، روشهای جدید تولید و شیوه های جدید توزیع باز کند.
کسب و کارهای موجود باید به سرعت خود را با محیط جدید وفق دهند (یا شکست بخورند). اگر این تا حدودی نظریهای داروینیستی به نظر میرسد، به گفته شومپیتر: «فرایند جهش صنعتی (اگر بتوانم از این اصطلاح بیولوژیکی استفاده کنم) که دائماً ساختار اقتصادی را از درون متحول میکند، بی وقفه ساختار قدیمی را با ایجاد بیانتهای یک ساختار جدید تخریب می کند.”، همانطور که او نوشت. “این
روند تخریب خلاق واقعیت اساسی سرمایه داری است.
کارآفرینی
شومپیتر از بسیاری جهات، سرمایه داری را نوعی انقلاب مداوم میدانست که سلسله مراتب اجتماعی و اقتصادی کنونی را مختل میکند. و در این سیستم، کارآفرین انقلابی میشود و نظم ایجاد شده برای ایجاد تغییر پویا را بر هم میزند.
شومپیتر اولین محققی است که مفهوم (یا حداقل، اهمیت اقتصادی) کارآفرینی را به جهان معرفی کرد. او کلمه آلمانی Unternehmergeist را به معنای روحیه کارآفرینی ابداع کرد و افزود که این افراد اقتصاد را کنترل میکنند، زیرا مسئول نوآوری و تغییرات تکنولوژیکی هستند.
کارآفرینان اغلب نیروی محرکه تخریب خلاق هستند، زیرا آنها محصولات جدید، فن آوریها و یا روشهای تولید را که موجب تغییر میشوند، پیش میبرند.
نوآوری و کارآفرینی با رویکرد آزمون و خطا محور خود، دائماً وضعیت موجود را از بین میبرد و تعادلهای جدیدی را ایجاد میکند و در نهایت، استانداردهای بالاتری از زندگی را امکان پذیر میکند.
چرخه تجارت
این نظریهها با اعتقاد شومپیتر به وجود چرخههای اقتصادی مرتبط است.
در تحلیل شومپیتر، تاریخ سرمایه داری با امواج بلند و کوتاه نقطه گذاری شده است. یک موج طولانی توسط مجموعه جدیدی از فناوریها و صنایع در حال ظهور ایجاد میشود. بر اساس این نظریه، میتوان پیشبینی کرد که پیشرفتهای بزرگ در نوآوری هر 50 یا 100 سال یکبار اتفاق میافتد.
“مگر اینکه موارد سختی بسیار کمی وجود داشته باشد، میتوان از نظر تاریخی و همچنین آماری، شش جوگلر [دورههای تجاری 8 تا 10 ساله] تا یک کوندراتیف [50 تا 60 سال] و سه کیچین [40 ماه] به یک جوگلار شمارش کرد.”
شومپیتر در کتاب خود به نام تئوری توسعه اقتصادی که در سال 1911 منتشر شد، نوشت، نه به طور متوسط، بلکه در هر مورد جداگانه.
او گفت، هر زمان که یک کارآفرین صنعت موجود را مختل کند، این احتمال وجود دارد که کارگران، مشاغل یا حتی کل بخشهای موجود به طور موقت از بین بروند. او توضیح داد که این چرخهها قابل تحمل هستند، زیرا آنها منابع را برای سایر کاربردهای مولدتر آزاد میکنند.
نمونهای از نظریه شومپیتری
اینترنت یکی از بهترین نمونههای تخریب خلاقانه است، اصطلاح شومپیتر برای توصیف از بین بردن شیوههای دیرینه برای ایجاد راه برای فناوریهای جدید، انواع جدید محصولات، روشهای جدید تولید و ابزارهای جدید توزیع ابداع شد. کسب و کارهای موجود باید به سرعت خود را با محیط جدید وفق دهند (یا شکست بخورند).
ظهور اینترنت بسیاری از محصولات، روشهای تولید و وسایل توزیع را منسوخ کرده است. همچنین منجر به کاهش شدید بسیاری از مشاغل، از جمله نقش عابر بانک، منشی، آژانس مسافرتی، و کارمند خرده فروشی شده است. با ظهور فناوری اینترنت موبایل، ناشران مواد چاپی، از مجلات گرفته تا نقشهها نیز آسیب دیدهاند.
اینترنت، همراه با سایر نوآوریها در فناوری اطلاعات (ریزپردازنده، لیزر، فیبر نوری و فناوری های ماهواره ای) اساساً روش انجام تجارت را تغییر داده است.
جوزف شومپیتر در مقابل جان مینارد کینز
شومپیتر طی سالهای متمادی در زندگی عمومی، رقابتهای غیررسمی زیادی با دیگر متفکران بزرگ اقتصادی غرب، از جمله جان مینارد کینز، ایروینگ فیشر، لودویگ فون میزس و فردریش هایک انجام داد. آثار او برای اولین بار توسط برخی از این معاصران، به ویژه کینز، تحت الشعاع قرار گرفت. علیرغم اینکه این زوج در فاصله چند ماهه از یکدیگر به دنیا آمده بودند، دیدگاههای کاملاً متفاوتی داشتند.
شومپیتر در اوایل کار خود، استفاده از مجموعات آماری در تئوری اقتصادی (احتمالاً ضربه ای به کینز) به نفع تمرکز بر انتخاب و کنش فردی است.
کینز اقتصاد را زمانی سالم میداند که در تعادل ایستا به سر ببرد. شومپیتر این نظریه را رد کرد و استدلال کرد که تعادل سالم نیست و نوآوری موتور اقتصاد است. این دو همچنین نظرات مخالفی در مورد دخالت دولت داشتند. کینز معتقد بود که از طریق سیاستهای پولی بانک مرکزی میتوان به تعادل دائمی رونق دست یافت. شومپیتر استدلال کرد که مداخله دولت باعث افزایش تورم شده و اقتصاد را نابود میکند.
اینترنت یکی از بهترین نمونههای تخریب خلاقانه است، اصطلاح شومپیتر برای توصیف از بین بردن شیوههای دیرینه برای ایجاد راه برای فناوریهای جدید، انواع جدید محصولات، روشهای جدید تولید و ابزارهای جدید توزیع ابداع شد.
کسب و کارهای موجود باید به سرعت خود را با محیط جدید وفق دهند (یا شکست بخورند).
ظهور اینترنت بسیاری از محصولات، روشهای تولید و وسایل توزیع را منسوخ کرده است. همچنین منجر به کاهش شدید بسیاری از مشاغل، از جمله نقش عابر بانک، منشی، آژانس مسافرتی، و کارمند خرده فروشی شده است. با ظهور فناوری اینترنت موبایل، ناشران مواد چاپی، از مجلات گرفته تا نقشهها نیز آسیب دیدهاند.
اینترنت، همراه با سایر نوآوریها در فناوری اطلاعات – ریزپردازنده، لیزر، فیبر نوری و فناوری های ماهواره ای – اساساً روش انجام تجارت را تغییر داده است.
تاریخچه تحلیل اقتصادی جوزف شومپیتر چیست؟
شومپیتر در زمان مرگش در سال 1950 مشغول کار بر روی کتاب جدیدی به نام تاریخچه تحلیل اقتصادی بود. شومپیتر در این کتاب تلاش می کند تا تاریخچه ای کامل از حوزه اقتصاد، از یونان باستان تا امروز (پایان جنگ جهانی دوم) را ارائه دهد. این کتاب نه تنها به اقتصاد محدود نمی شود، بلکه تاریخ اندیشه های سیاسی و فلسفی را نیز دنبال می کند و به عنوان گزارش رویدادهای مهم عمل می کند.
اگرچه تاریخچه تحلیل اقتصادی هرگز به طور کامل تکمیل نشد، به دلیل گستره وسیع و بررسی اصلی رویدادهای مهم تاریخی، به عنوان یک اثر مهم شناخته شده است. برخی از موضوعات قابل توجهی که او مورد بحث قرار می دهد شامل تکنیک های تحلیل اقتصادی، تحولات معاصر در سایر علوم و جامعه شناسی اقتصاد است.
جوزف شومپیتر چه چیزی را باور داشت که سرمایه داری را نابود میکند؟
شومپیتر معتقد بود که سرمایه داری در نهایت با موفقیتش نابود خواهد شد. او این فرضیه را مطرح کرد که نظام اقتصادی در نهایت طبقه روشنفکر بزرگی را ایجاد خواهد کرد که با حمله به سیستم مالکیت خصوصی و آزادی که برای حفظ موجودیت خود ضروری است، زنده بماند. اگرچه شومپیتر نابودی سرمایه داری را پیش بینی کرده بود، اما از حامیان سرسخت آن بود.
تئوری جوزف شومپیتر در مورد سود حاصل از نوآوری چیست؟
شومپیتر معتقد بود که این امر نوآوری های موفقی را معرفی می کند. نظریه نوآوری سود ادعا می کند که کارکرد اصلی یک کارآفرین معرفی نوآوری است که شومپیتر آن را به عنوان هر سیاست جدیدی که هزینه کلی تولید را کاهش می دهد یا تقاضا برای محصولات را افزایش می دهد تعریف می کند. هر سودی که یک کارآفرین از این تلاش ها به دست می آورد، نوعی پاداش برای عملکرد اوست. ایجاد نوآوری اولین گام در مسیر موفقیت و منافع اقتصادی برای کارآفرینان بود.
رشد شومپیتری چیست؟
رشد شومپیتری رشد اقتصادی است که توسط نوآوری هدایت می شود و توسط فرآیند تخریب خلاقانه اداره می شود. مدلهای تجاری رسمی ایجاد شدهاند که مفهوم تخریب خلاقانه شومپیتر را عملیاتی میکند. این مدلهای رشد به اقتصاددانان کمک میکنند تا نقش رقابت، پویایی شرکت و تخصیص مجدد تجارت به کسبوکار و صنعت به صنعت را درک کنند.
استقبالها و ارجاعات
کار جوزف شومپیتر در ابتدا مورد استقبال کمی قرار گرفت، تا حدی به دلیل محبوبیت زیاد همعصر منضادش، جان مینارد کینز. این روند در طول زمان تغییر کرده است و او اکنون به عنوان یکی از بزرگترین اقتصاددانان دوران مدرن شناخته میشود. وی مفهوم کارآفرینی و تأثیر کارآفرینی بر سیستمهای اقتصادی را معرفی کرد.
نظریه وی در مورد تخریب خلاق به محور تفکر مدرن در مورد تحول اقتصادها، به ویژه اقتصادهای سرمایه داری تبدیل شده است.
منابع
۱. بیوگرافی ژوزف شومپیتر – ترجمه از انگلیسی
این مقاله برای من مفید بود
1+ 3 نفر این مقاله را پسندیده