چطور هدف گذاری کنیم تا برای رسیدن به اهدافمان انگیزه بگیریم؟ در این مقاله قصد دارم در این باره توضیح دهم. حتما تا آخر بخوانید.
بدون شک هدفگذاری یکی از مهمترین پایههای موفقیت است. فرض کنید زندگی یک سفر است، تا زمانی که مقصد این سفر را مشخص نکنید حرکت کردنتان بیهوده است چون اصلا نمیدانید که میخواهید به کجا بروید؟
زمانی که مقصدی وجود نداشته باشد تمام تلاش ما بیهوده است. دقیقا مثل این است که بدون مشخص کردن سیبل، فقط تیر هوایی بزنید و انتظار هم داشته باشید به هدفی که وجود ندارد برخورد کند.
فواید هدفگذاری
همهی ما میدانیم که هدفگذاری فوایدی بسیاری دارد، از این فواید میشود به موارد زیر اشاره کرد:
- هدفمند شدن زندگی
- کمک کردن به سلامت جسم و روان( در نتیجهی تقویت سیستم ایمنی بدن، با توجه به تحقیقات گروه آقای مارتین سلیگمن)
- بالا رفتن حس شادکامی و رضایت از زندگی
- و موارد دیگر که اگر بخواهیم همهی آنها را نام ببریم این مقاله به این زودیها تمام نخواهد شد.

چرا هدفگذاری نمیکنیم؟
چون نیازی نمیبینیم؛ و زمانی که نیازی نبینیم تا کاری را انجام دهیم، برای انجام ندادنش میتوانیم کلی بهانه بیاوریم. مثل:
- بلد نیستم
- پولش را ندارم
- در ایران با این وضع نمیشه به جایی رسید
- شاید اصلا چند ماه دیگه بیشتر زنده نبودم بنابراین میخواهم برای تفریح خودم زمان بیشتری بگذارم( این دیدگاه کاملا اشتباه است، اتفاقا ما با هدفگذاری برای شادی و تفریح خودمان بسیار بهتر میتوانیم زمان بگذاریم.)
اما همه میدانیم که این عذرها به هیچ وجه قابل قبول نیست. چون در سطح اینترنت کلی محتوا در این باره هست و ما هم همین الان میخواهیم با هم این موضوع را یاد بگیریم؛ جدا از آن کلی آدم موفق هم داریم که در همین اوضاع نابسمان جامعه به اهدافاشان رسیده و میرسند.
چطور هدف گذاری کنیم؟
مطمعنا تا به حال اسم روش هدفگذاری اسمارت به گوشتان خورده، روشی که سالها مورد استفاده قرار میگرفت؛ اما ما نمیخواهیم از این روش استفاده کنیم چون به نظر من و حتی به نظر خود آقای برایان تریسی این روش دیگر به درد نمیخورد.
یکی از بهترین روشهای هدفگذاری از نظر من روش سوال و جوابیست، روشی که خودم و دانشپذیرانم از آن استفاده میکنیم و در این مفاله قصد دارم این روش را به شما آموزش دهم تا به امید خدا از آن استفاده کنید و نتایج خوبی بگیرید.

روش سوال و جوابی چیست؟
در روش سوال و جوابی ما یکسری سوال از خودمان میپرسیم و با بارش فکری به این سوالات جواب میدهیم. این سوالات سوالات کلیدی هستند که در ادامه چند مورد از آنها را برای شما قرار میدهم تا با توجه به آنها اهدافتان را تعیین کنید.
بارش فکری چیست؟ چطور باید از آن برای تعیین اهداف استفاده کرد؟
بارش فکری، یا طوفان فکری به این صورت است که ما روی یک موضوع خاص تمرکز و فکر میکنیم و هر ایده یا فکری در مورد آن موضوع به ذهنمان میآید را مینویسیم. بدون قضاوت و پیش داوری.
بارش فکری چند نکته مهم دارد که حتما باید آنها را رعایت کنیم:
- داشتن کاغذ و خودکار(برای نوشتن افکار)
- داشتن تمرکز
- داشتن زمان سنج(برای افزایش بهرهوری از این کار)
طریقه کار ما به این صورت است که یکسری سوالات مهم مطرح میشوند که حتما باید پاسخ دهید، هر بار یکی از آنها را انتخاب میکنید و در بالای کاغذ مینویسید و سپس هر جوابی که به ذهنتان میآید را مینویسید. زمانسنج هم برای این است که مثلا ده دقیقه را تنظیم کنید و در آن ده دقیقه فقط روی آن سوال تمرکز داشته باشید.
دوباره تکرار میکنم، بدون قضاوت همهی آن ایدهها را بنویسید چون در بارش فکری کمیت بسیار مهمتر از کیفیت است.
این سوالات مهم چه سوالاتی هستند؟
سوالات متفاوتی وجود دارند که ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم. در واقع میخواهیم با این سوالات اهداف و نیازهای واقعیمان را کشف کنیم. چرا که بسیار مهم است آن اهدافی که تعیین میکنیم اهداف واقعیمان باشند.
بگذارید با یک داستان اهمیت این موضوع را برایتان شفاف کنم.
در زمانهای قدیم، در کوهستانی دو قبیله زندگی میکردند؛ یکی در بالای کوه و دیگری در پایین کوه. در روزی از روزها قبیله بالای کوه به قبلیه پایینی جمله میکند. آنها یکی از کودکان آن قبیله را گروگان گرفته و با خود میبرند. سران قبیله دور هم جمع میشوند و تصمیم بر این میشود که چند جنگجوی قویهیکل به قبیله بالایی برای جستجوی کودک فرستاده شوند و کودک بیگناه را به آغوش خانواده باز گردانند.
جنگجوهای داستان ما به قبیله بالا میروند و مشغول جستجوی کودک میشوند، اما پس از تلاش زیاد موفق نمیشوند که کودک را پیدا کنند؛ در مسیر برگشت ناگهان چشمشان به یک زن میافتد که بچهای را کول کرده است، نزدیکتر که میشود متوجه میشوند آن کودک همان کسی است که دنبالش بودند و آن زن هم مادرش است، با تعجب از مادر میپرسند که چطور توانستی این بچه را پیدا کنی؟ ما با این توانایی و قدرتی که داشتیم نتوانستیم پیدایش کنیم، شما چطور این کار را انجام دادید؟
مادر گفت این بچه، بچه
مادر گفت:« این بچه بچهی من بود نه بچهی شما» درست است این هدف واقعی مادر بود نه جنگجوها، جنگجوها میخواستند دیگران را به اهدافشان برسانند اما مادر میخواست به هدف خودش دست پیدا کند.
فکر میکنم نکته را گرفتید؛ هدف خودتان را پیدا کنید.
این سوالات را از خودتان بپرسید
- اگر میدونستی شکست نمیخوری چیکار میکردی؟
- اگر یک چراغ جادو داشتی ازش چی میخواستی؟
- اپر میدونستی یک سال دیگه بیشتر زنده نیستی چیکار میکردی؟
- اگر توی مجلس ترحیم خودت بودی میخواستی چه صحبتهایی در موردت بشه؟
- اگر به اندازه کافی پول داشتی چیکار میکردی؟
- اگر هیچ محدودیتی نداشتی چیکار میکردی؟
این سوالات را از خودت بپرس و خواهش میکنم برای هر کدام بالای ده دقیقه وقت بذار و در موردشان فکر کن، هدفهای درستی انتخاب کن و به سمتشان حرکت کن.
کار خوب دیگری که میتوانید انجام دهید این است که از مشکلاتتان شروع کنید و برعکسشان را بخواهید، مثلا اگر درگیر بیماریهایی هستید یا چاق هستید هدفتان را کم کردن وزن قرار دهید.( این را هم مشخص کنید که چقدر و در چه مدت میخواهید وزن کم کنید.)
مرجله بعد اولویتبندی این اهداف است، اهدافتان را از ارزش بالا به ارزش کم بنویسید و اولویتبندی کنید، به طور ساده و خلاصه اولویتبندی یعنی اگر منابع و توانایی و زمان ما محدود بود اولویت شماره دو را فدای اولویت اول کنیم.
سپس روی سه هدف اولتان کار کنید و به پیش حرکت کنید.
در آخر
در آخر باید به شما بگویم که این مقاله یعنی چطور هدف گذاری کنیم، فقط گذری کوتاه بر مقوله هدفگذاری بود، اگر میخواهید خیلی بهتر و حرفهایتر هدفگذاری کنید پیشنعاد میکنم دوره صوتی ما را گوش کنید و لذت ببرید.
حتما مقالات ما درباره برنامهریزی را هم بخوانید، برای خواندن اینجا را کلیک کنید.
امیدوارم که دانا و عملگرا باشید.
ارادتمند شما فرات حسنپور
این مقاله برای من مفید بود
1+ 0 نفر این مقاله را پسندیده