مغالطه منطقی چیست؟ در این مقاله قصد داریم به یک موضوع مهم در منطق بپردازیم که مغالطه منطقی نامیده میشود. با ما همراه باشید.
مغالطه چیست؟
مغالطه، یک باور اشتباه یا استدلالی است که مبتنی بر دلایل نادرست است. مغالطه یک خطا در استدلال است که میتواند به نتیجهگیریهای نادرست یا باورهای نادرست منجر شود. اشتباهات میتوانند عمدی یا غیرعمدی باشند و میتوانند برای فریب دادن یا دستکاری ذهنیات دیگران استفاده شوند. تشخیص مغالطات به منظور جلوگیری از گمراه شدن توسط استدلالهای نادرست و تصمیمگیری صحیح بر اساس اطلاعات دقیق بسیار مهم است. همچنین موضوع مغالطات با مسئله سوگیریهای شناختی یا Cognitive Bias در ارتباط است.
بیشتر بخوانید: انواع سوگیری شناختی
انواع مغالطات چیست؟
انواع مختلفی از مغالطات وجود دارد، اما برخی از رایجترین آنها عبارتند از حمله شخصی، مرد کاهی، دوگانه کاذب، توسل به مرجعیت، و شیب لغزنده.
توجه به این نکته الزامی است که بیشتر این مغالطات، دارای یک نقطه مقابل و افراطی هستند که سبب رخ دادن مغالطه دیگر در جهت معکوس میشوند.
حمله شخصی
این مغالطه زمانی رخ می دهد که شخصی به جای پرداختن به خود استدلال، به شخص استدلال کننده حمله میکند. به عنوان مثال، اگر شخصی بگوید تغییرات آبوهوایی یک مشکل جدی است و شخص دیگری با گفتن اینکه نفر اول ریاکار است، چرا که خود با ماشین رانندگی میکند، این یک حمله شخصی است. نقطه مقابل و افراطی این قضیه آن است که بدون پرسش و تحقیق از گذشته یک فرد دارای سوء پیشینه کیفری، به ادعای او درباره سوددهی یک طرح اقتصادی اعتماد کنیم.
مرد پوشالی
این مغالطه زمانی رخ میدهد که کسی استدلال حریف خود را برای سهولت در حمله تغییر دهد. به عنوان مثال، اگر کسی استدلال کند که برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی باید انتشار کربن را کاهش دهیم و مخالفان او پاسخ دهند که او میخواهد سبب تعطیلی فعالیتهای اقتصادی شده و مردم را بیکار کند، یک استدلال مرد پوشالی است.
به جای این کار، بهتر است پرسیده شود: چگونه این کار را انجام خواهید داد تا به کسبوکار مردم و اقتصاد کشور آسیب وارد نشود؟
دوگانه کاذب
این مغالطه زمانی رخ میدهد که فردی تنها دو گزینه را ارائه میدهد که گویی آنها تنها گزینههای ممکن هستند. به عنوان مثال، اگر کسی استدلال کند که یا باید مالیاتها را کاهش داد یا مالیاتها را افزایش داد تا بودجه متعادل شود، این یک دوگانه نادرست است زیرا ممکن است گزینههای دیگری نیز وجود داشته باشد.
توسل به مرجعیت
این مغالطه زمانی رخ میدهد که شخصی بدون ارائه هیچ مدرک دیگری از یک مرجع به عنوان مدرک برای استدلال خود استفاده کند. برای مثال، اگر کسی استدلال کند که ما باید به طالعبینی اعتقاد داشته باشیم زیرا آلبرت انیشتین نیز به آن اعتقاد داشت، مغالطه توسل به مرجعیت رخ داده است. نقطه مقابل و افراطی این مغالطه آن است که از مراجعه به متخصصان یک رشته خودداری کنیم و آن را به مغالطه توسل به مرجعیت ربط دهیم.
شیب لغزنده
این مغالطه زمانی رخ میدهد که شخصی بدون ارائه هیچ مدرکی برای مدعای خود، استدلال کند که یک عمل به ناچار منجر به عمل دیگری میشود. به عنوان مثال، اگر کسی استدلال کند که آزاد کردن بازار منجر به بیقانونی و هرجومرج در بین فعالان اقتصادی و در نهایت منجر به فروپاشی جامعه میشود، یک مغالطه شیب لغزنده را انجام دادهاست. نقطه مقابل و افراطی این مغالطه آن است که نظارتهای حداقلی مناسب را از روی فعالیتهای اقتصادی برداریم، که به نوبه خود سبب هرجومرج و فروپاشی اقتصادی خواهد شد.
جمعبندی و خلاصه
درک انواع مختلف مغالطات میتواند به ما کمک کند تا آنها را در استدلالهای خود شناسایی کرده و از آنها اجتناب کنیم و هنگامی که توسط دیگران استفاده میشود نیز آنها را تشخیص دهیم. با اجتناب از اشتباهات، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که استدلالهای ما به جای تاکتیکهای دستکاری شده، مبتنی بر استدلال و شواهد محکم است.
در این مقاله درباره این که مغالطه منطقی چیست صحبت کردیم. با تشکر از همراهی شما.
این مقاله برای من مفید بود
1+ 0 نفر این مقاله را پسندیده