مهرداد ششم پونتوس که بود و چه کرد؟ در این گفتار تاریخی قصد داریم ضمن معرفی کوتاه کشور تاریخی پونتوس، به زندگانی و اقدامات مهرداد ششم، پادشاه مهم آن بپردازیم.
پونتوس، کشوری باستانی در شمال شرقی آناتولی، در مجاورت دریای سیاه است. این کشور در قرن اول پیش از میلاد، برای مدت کوتاهی هژمونی روم در آناتولی را به چالش کشید و سراسر آناتولی را تصرف کرد.
وضعیت منطقه آناتولی باستان و کشور پونتوس
آناتولی از دیرباز سرزمینی چندملیتی بوده که در آن از دوران باستان تاکنون اقوام مختلفی از آسیا، اروپا و آفریقا زیستهاند. سکاها، هیتیها، ایرانیان باستان (از پارس و ماد)، یونانیان، مقدونیها، ارامنه، گرجیان، کیمریها، قبطیان مصری، سلتهای گالیک (گلها) از اروپای غربی، اعراب بنی ربیعه از عربستان، کردها و ترکمنها، از اقوامی بودهاند که در این سرزمین زیسته و تأثیرات فرهنگی و تاریخی عمیق و فراوانی بر آن گذاردهاند.
سرزمین پونتوس را میتوان یکی از مستعمرهنشینهای باستانی ایران دانست که در آناتولی و بخشهایی از قفقاز و کریمه (واقع در اوکراین امروز) تشکیل شده بود. این سرزمین، پادشاهان، امیران و جنگسالارانی از نژاد ایرانی داشت که به دلیل مجاورت با مستعمرات یونانیان، یونانیزبان شده بودند اما فرهنگ و سنتهای ایرانی خود را حفظ کرده بودند.
دودمان مهردادیان
بر این سرزمین، دودمان مهردادیان حکومت میکردند که به باور مورخین، از نسل داریوش هخامنشی بودند، و به قولی، با سلوکیان یونانیتبار نیز آمیختگی پیدا کرده بودند.
پادشاهی پونتیک که پایتخت آن آماسیا است، در اواخر قرن چهارم قبل از میلاد پس از فتوحات اسکندر مقدونی تأسیس شد.
در قرنهای سوم و دوم پیش از میلاد، پونتوس به تدریج قلمرو خود را در میان ایالتهای یونانینشین آناتولی توسعه داد و سینوپ را به عنوان پایتخت جدید خود (183 قبل از میلاد) ضمیمه کرد.
پادشاهی پونتیک در زمان مهرداد (میترادات) ششم اوپاتور (حدود 115 تا 63 قبل از میلاد) به اوج خود رسید، برنامه توسعهطلبانه مهرداد ششم که کبیر نیز نامیده میشود، او را به درگیری خطرناک و مهلکی با جمهوری روم کشاند که منجر به انقراض قریبالوقوع پادشاهی پونتیک و الحاق آن به امپراتوری روم شد (63 – 63). 62 قبل از میلاد).
مهرداد ششم (مهرداد بزرگ)
مهرداد بزرگ، ششمین و آخرین فرمانروای پونتیک با این نام بود. میتراداتس، یک نام پارسی به معنای هدیه الهه خورشید یا میترا، نامی رایج در میان حاکمان آناتولی آن زمان، به خصوص حاکمان ایرانیتبار بود.
هنگامی که مهرداد ششم در سال 120 قبل از میلاد جانشین پدرش، مهرداد پنجم یا میتراداتس اورگتیس شد، پسر کوچکی بود و مادرش برای چندین سال به عنوان نائبالسلطنه جای او حکومت کرد. در حدود سال 115 قبل از میلاد، توسط پسرش از نیابت سلطنت خلع شد و به زندان افتاد. از این پس، مهرداد ششم به تنهایی به حکومت پرداخت.
توسعه آغازین قلمرو
مهرداد کار طولانی فتوحات خود را با اعزام لشکرکشیهای موفق به شبه جزیره کریمه و به کلخیس (در ساحل شرقی دریای سیاه) آغاز کرد. هر دو منطقه به پادشاهی پونتیک اضافه شدند. برای یونانیان نواحی کرسونس تائوریک و بسفر سیمری (کریمه و تنگه کرچ)، مهرداد یک رهاییبخش از دشمنان سکاییشان به شمار میآمد، و آنها با کمال میل استقلال خود را در ازای حمایتی که ارتش پونتوس از آنها به عمل میآورد، واگذار کردند. اما در آناتولی، پس از مرگ مهرداد پنجم، قدرت و نفوذ حکومت سلطنتی به شدت کاهش یافته بود: پافلاگونیا آزاد شده بود و فریجیا (حدود 116 ق.م) به استان روم آسیا افزوده شده بود.
نخستین اقدام مهرداد این بود که پافلاگونیا و گالاتیا را بین خود و نیکومدس سوم بیتینیا تقسیم کرد، اما سپس با نیکومدس بر سر کاپادوکیه به نزاع پرداخت. او ابتدا دو بار موفق شد، اما سپس به وسیله رومیان از امتیازات خود بر آن مناطق محروم شد (حدود 95 و 92).
جنگ اول مهردادی
مهرداد بزرگ سپس و در امتداد کار تصمیم گرفت رومیها را از آسیا بیرون کند. اما اولین تلاش وی برای سرنگونی نیکومدس چهارم بیتینیا، که کاملاً تابع رومیان بود، شکست خورد (حدود 90).
سپس نیکومدس به تحریک روم به قلمرو پونتیک حمله کرد و مهرداد ششم پس از اعتراض رسمی اما بیثمر به جمهوری روم، سرانجام به رومیان اعلان جنگ کرد (88).
نیکومدس و ارتش رومی شکست خورده و به سواحل پروپونتیس و دریای اژه عقب رانده شدند. استان روم آسیا اشغال شده بود و بیشتر شهرهای یونانی در باختر آسیای صغیر با مهرداد کبیر متحد شدند، اگرچه تعداد کمی از سرداران مانند رودس، در برابر او مقاومتهای ناموفقی کردند.
مهرداد کبیر همچنین لشکرهای بزرگی را به یونان فرستاد و آتن و سایر شهرها در کنار او قرار گرفتند. اما ژنرالهای رومی، سولا در یونان و فیمبریا در آسیا، نیروهای پونتوس را در چندین نبرد در سالهای 86 و 85 پیش از میلاد مسیح، شکست دادند.
همچنان که شهرهای یونان، احساس میکردند که به طور غیرقابل برگشتی درگیر مبارزه با روم شدهاند، ورق برگشت و همه چیز علیه پونتوس شد.
زیادهروی پیشین مهرداد نسبت به یونانیها شدت گرفت. انواع ارعابها علیه یونانیان آغاز شد: تبعید، قتل، و آزادی بردگان. اما ایجاد این حکومت وحشت نتوانست از خالی شدن شهرها به نفع فاتحان رومی جلوگیری کند.
در سال 85، زمانی که پونتوس آشکارا شکست خورد، مهرداد ششم در عهدنامه داردانوس با سولا صلح کرد و فتوحات خود را رها کرد، ناوگان خود را ترک نمود و جریمه زیادی پرداخت.
جنگ دوم مهردادی
در جنگ دوم مهردادی، ژنرال رومی لوسیوس لیسینیوس مورنا بدون هیچ دلیل مشخصی در سال 83 به پونتوس حمله کرد، اما در سال 82 شکست خورد. این جنگ به آتشبس ختم شد، اما درگیریها مجددا از سر گرفته شد و در سال 74، جنگ سوم از رشته جنگهای مهردادی آغاز شد.
جنگ سوم مهردادی
مهرداد ششم پونتوس، ماریوس اورلیوس کوتا، کنسول روم را در خلقیدون (کلسدون) شکست داد، اما لوکولوس سردار رومی در سال ۷۳ او را در خارج از سیزیک شکست داد، و مهرداد به ناچار در سال 72 به کمک دامادش تیگران که پادشاه ارمنستان بود، به این کشور پناه برد.
سپس با کسب دو پیروزی خوب در تیگرانوسرتا (69) و آرتاگزاتا (68)، لوکولوس در پی شکست امیران ارتش خود و نیز شورش سربازانش، از ادامه نبرد باز میماند.
در سال 66 پیش از میلاد، لوکولوس جای خود را به پومپیوس دیگر سردار رومی داد. پومپیوس که به پمپه هم ملقب بود، مهرداد و تیگران را با موفقیت کامل شکست داد، و سبب فرار مهرداد و سپاهش به کریمه گردید.
مهرداد سپس خود را در سال 64 در پانتیکاپائوم (کرچ) در تنگه سیمریان بسفر مستقر کرد. او در حال برنامهریزی برای حمله به رم از طریق رود دانوب بود که با شورش سربازان خودش مواجه شد. رهبر شورش کسی نبود جز پسر خودش فارناک دوم که خیانت به پدر را پیشه کرده بود. این شورش سبب شکست قطعی مهرداد ششم گردید.
مهرداد پس از شکست و نیز پس از طی تلاشی نافرجام برای خودکشی با سم، به یکی از مزدوران گالیک (سلتیک) خودش، دستور داد تا او را بکشند. سپس جسد او را نزد پمپه فرستادند و این فرمانده رومی، با ادای تشریفات، جسد دشمن شکسته خورده و مقتول خودش را در مقبره سلطنتی سینوپ، پایتخت پونتیک دفن کرد.
نتیجه جنگهای مهردادی و تغییر معادلات جهان
در پی شکست پونتوس و الحاق آن به روم، بقایای حکومت ضعیف سلوکیان که زمانی بر فلات ایران حکومت میکردند، نیز از میان رفت.
همچنین، ارمنستان به یک حکومت وابسته به جمهوری روم بدل شد، اما این فتوحات برای رومیان بدون تبعات نبود.
زیرا در پی این فتوحات و توسعه قلمرو جمهوری روم، این کشور با ایران اشکانی همسایه گردید که نتیجه آن وقوع یک رشته جنگ بین شاهنشاهی ایران و جمهوری روم شد. این جنگها که حالت فرسایشی نیز پیدا میکرد، به مدت ۷۱۹ سال میان دو کشور ایران و روم که اکنون ابرقدرتهای جهانی شده بودند، ادامه یافت.
میراث مهرداد ششم پونتوس
مهرداد مردی با قامت و نیروی بدنی عالی، مبارزی شجاع و شکارچی مستعد و مشتاقی بود. او همچنین خشن و سرسخت بود. اما نمیتوان انکار کرد که مهرداد رهبری باانرژی و دارای نیروی اراده حیرتانگیزی بود و نیز مهارتهای سیاسی و دیپلماسی بالایی داشت.
این واقعیت که او یکی از معدود مردانی در تاریخ بود که چالشی جدی برای جمهوری روم ایجاد کرد، گواه کافی بر توانایی اوست.
او نیروهایی را که در اختیار داشت بسیار کارآمد سازماندهی کرد و تسلط خوبی بر مباحث استراتژیک داشت. تنها بدشانسیاش را این میدانند که با سه ژنرال فوقالعاده درخشان رومی روبرو شد. همچنین در زمانی که جهان هلنیستی در مراحل پایانی تکامل و نزدیک به فروپاشی خود بود، به قدرت رسید.
کاملاً قابل توجیه است که اگر او یک قرن زودتر به دنیا میآمد، می توانست یک امپراتوری پارسی-یونانی پایدار بسازد.
شخصیت مهرداد ششم پونتوس
مهرداد ششم یک امپراتور خشن و سختگیر بود، و تنها به حفظ و تقویت قدرت خود اهمیت میداد. او خود را به عنوان یک قهرمان هلنیسم معرفی میکرد، اما به نظر میرسد که از این مسئله برای پیشبرد جاهطلبیهای سیاسی خود استفاده نموده است.
شاهدی بر این مدعا وجود ندارد که او با فرهنگ یونانی انس عمیقی داشته باشد، یا این که رسالتی برای ترویج و گسترش آن در قلمرو خود احساس کند. یونانیگرایی در زمان سلطنت او در پونتوس پیشرفت کرد، همانطور که در دوران پیشینیانش انجام شده بود، اما این امر یک روند طبیعی و تاریخی بود، نه یک پروژه دستوری.
مهرداد با همه زیردستانش یکسان رفتار میکرد. یونانیها، رومیها، ایرانیان و دیگر اقوام در دربار او مورد احترام قرار میگرفتند، به شرطی که میتوانستند برای او مفید باشند (فردستان نظامی او بیشتر یونانی بودند، اگرچه او بعداً چندین خائن رومی را نیز به کار گرفت).
ویژگی بارز شخصیتی دیگر مهرداد ششم این بود که او به هیچکس اعتماد نداشت. درست هم تصور میکرد زیرا حتی پسرش فارناک دوم به او خیانت کرد.
او همچنین نخستین ایمونولوژیست تجربی تاریخ به شمار میآید، چرا که با خوردن مقادیر کمی زهرهای مختلف، تلاش مینمود تا بدن خود را نسبت به آنها ایمن کند، تا از سرنوشت نافرجام پدر خود که همانا قتل در اثر مسموم شدن بود، فرار کند. این عمل بعدها به میتراداتیسم (به پارسی: مهردادگری) معروف شد و بر آن نام هومیوپاتی نیز نهادند.
گفته میشود که به سبب همین کار بود که مهرداد ششم پس از شکست از روم، در خودکشی با سم ناموفق بود و سرانجام به یکی از سربازانش فرمان قتل خودش را داد.
همچنین گفته میشود مهرداد ششم تألیفاتی در زمینه پزشکی نیز دارد که بعدها به زبان رومی ترجمه شد.
همانطور که نمیتوان گفت او برای یک دین یا فرهنگ مشخصی بر دیگر ادیان و فرهنگها ترجیح خاصی قائل بوده، نیز نمیتوان باور کرد که او ایدهای برای گردهمآوردن یونانیها و ایرانیان و اقوام دیگر در نوع جدیدی از نظام سیاسی و اجتماعی داشته است.
موضع او به عنوان رهاییبخش یونانیها از ستم روم و بعداً تشویق او به انقلاب اجتماعی در شهرهای یونانینشین آسیای صغیر را فقط میتوان در هر دو مورد به عنوان اقداماتی فرصتطلبانه برای حاکمی که به دنبال منافع سیاسی فوری است تفسیر کرد.
در این گفتار تاریخی درباره این که مهرداد ششم پونتوس که بود و چه کرد، صحبت کردیم. به امید این که مورد استفاده شما عزیزان قرار گرفته باشد.
این مقاله برای من مفید بود
1+ 0 نفر این مقاله را پسندیده