دراین مقاله قصد داریم پیرامون انواع استارت آپ توضیحاتی ارائه دهیم و 5 نوع کلی آن را بررسی کنیم. پس اگر شماهم جز افرادی هستید که میخواهید بدانید استارت آپ چیست؟ تا انتهای این مقاله همراه ما باشید.
مروری بر تعریف استارتاپ
«استارتاپ» این روزها به یکی از رایج ترین واژه ها درمیان شرکت های تازه تاسیس تبدیل شده است. علیرغم باور عمومی، این اصطلاح فقط مختص شرکتهای فناوری مستقر در دره سیلیکون نیست.
برای اینکه بتوانیم استارت آپ ها را راحت تر بشناسیم، بهتراست به سه ویژگی عمده و مشترک آنها اشاره کنیم:
۱. استارت آپ ها معمولا دارای ۳۰ کارمند یا کمتر از این تعداد هستند.
۲. سرمایهگذاری بر روی آنها توسط بوت استرپینگ، سرمایهگذاران خارجی یا وام تامین میشود.
۳. نمی شود استارت آپ ها را کسب و کارهای “بالغ” و “توسعه یافته” در نظر گرفت. استارت آپ ها معمولا آینده ای قابل پیش بینی ندارند. اما همه آنها در روندی رو به رشد حرکت می کتتد و در وضعیتی قرار دارند که اصطلاحا به آن رشد ” چوب هاکی ” گفته می شود.
بیشتر بخوانید: استارتاپ چیست؟
پنج نوع متداول استارتاپ در صنایع مختلف وجود دارد که همگی رویکردهای متفاوتی دارند.
هر کدام از آنها ایدهای را تجاری سازی کرده و محصول یا خدمتی نوآورانه ارائه میدهند.
در این راهنما با هر یک از آنها آشنا خواهید شد:
۱. راه اندازی کسب و کارهای کوچک
۲. استارتاپهای قابل خرید
۳. استارتاپهای مقیاس پذیر یا خواهان توسعه
۴. استارتاپهای اسپین آف
۵. استارتاپهای اجتماعی
۵ نوع استارتاپ چیست؟ آنها چگونه متفاوت هستند؟
در سطور زیر، برای اینکه روشن شود انواع استارتاپ چیست، نمونههای ملموسی از انواع مختلف استارتاپها و چگونگی تکامل آنها را بررسی کردهایم.
۱. استارتاپهای کوچک: کسب و کارهای مستقل و خودکفا با تیمهای کوچک
استارتاپ متوسط بیشتر از گوگل یا اپل شباهتهایی با فروشگاه پاپ شما دارد.
تمایز بین یک استارتاپ و یک کسب و کار کوچک کمی مبهم است. شاید به همین دلیل است که بسیاری از مردم از این اصطلاحات به جای یکدیگر استفاده میکنند.
راه اندازی کسب و کارهای کوچک متفاوت است. این استارتاپها در قالب مؤسسات انفرادی، مشارکتها و تیمهای کوچک، محصولات و خدمات خود را به فروش می رسانند.
این استارتاپها اغلب توسط افراد حقیقی پایهگذاری میشوند و سرمایهگذاری در آنها، توسط صاحبان استارت آپ صورت می گیرد. در حالتی که خود، سرمایهگذار خود باشند، فشار کمتری برای گسترش هرچه سریعتر استارت آپ وجود دارد.
از نمونه استارتاپ های موفق در این حوزه، میتوان به 24 Hour Tees اشاره کرد. این استارتاپ یک نمونه عالی از یکی از استارتاپهای نوع اول است.
استارت آپ های نوع اول محل کار و همکاران خود را مثل خانه و خانواده خود می بینند. و این شاید یکی از دلایل موفقیت این نوع استارتاپ ها باشد. مدیران این استارتاپ ها بر این باورند که برای بهرهمندی از فناوری، لازم نیست حتما یک استارتاپ با محوریت تکنولوژی داشته باشیم، بلکه با روی آوردن به فناوری می توانیم تا حد زیادی در زمان و هزینه صرفه جویی کنیم.
حتی اگر استارتاپی هستید که تی شرت طراحی میکند، باز هم میتوانید با روی آوردن به فناوری در زمان و هزینه خود صرفهجویی قابل توجهی کنید. برخلاف کسبوکارهای کوچک قدیمی که در روشهای سنتی گیر افتادهاند، شرکتهایی مانند 24 Hour Tees روی ابزارها و اتوماسیون سرمایهگذاری میکنند تا تجارت خود را بهبود ببخشند.
۲. استارتاپ های قابل خرید: شرکتهایی که برای خرید ساخته شدهاند.
استارتاپ های نوع دوم، معمولا یک کسب و کار را از صفر شروع میکنند و آن را به یک تاجر یا فعال بزرگتر در صنعت میفروشند.
این نوع استارتاپها عموماً با نرمافزار و فناوری مرتبط هستند. به احتمال زیاد سرفصلهای غولهایی مانند آمازون یا اوبر را دیدهاید که چگونه استارتاپهای کوچکتر را خریداری میکنند و با ادغام آنها در یکدیگر، شرکت های کوچک دیگری می سازند. تملک هایی از این دست، در دنیای استارت آپ، بسیار اتفاق می افتد.
با این حال، ساختن چیزی که ارزش خرید میلیونها (یا میلیاردها) را داشته باشد، روی کاغذ و به صورت تئوریک بسیار آسانتر از انجام آن در عمل است.
نکته ای که گفتن آن ضروری است این است که رقابت در صنعت نرمافزاری بسیار چالش برانگیز است. به عنوان مثال، یکی از مهم ترین چالش های استارت آپ های مبتنی بر فناوری، هک است. تهدیدی که برای مقابله و مبارزه با آن، هزینه های زیادی حتی گاهی تا هزاران دلار بر دوش صاحبان استارت آپ ها می گذارد.
به خاطر داشته باشید که استارتاپها لزوماً نباید سودآور باشند تا خریداری شوند (و بسیاری از آنها نیستند). همین مسئله باعث می شود تا سرمایه گذاری بر روی آنها ریسک قابل توجهی به همراه داشته باشد. چرا که ممکن است بعد از مدتی وارد ضرر شوند.
همانطور که گفته شد، برخی از سازندگان برنامه آزاد و تیمهای کوچک، چند سال برای راه اندازی یک تجارت زمان صرف می کنند و بعد، آن را به تجارتی بزرگ تر می فرشند.
۳. استارتاپ های مقیاس پذیر: شرکتهایی که به دنبال سرمایه هستند (یا خود را توسعه میدهند.)
موضوع مشترک بین انواع استارتاپها زمانی است که برای رسیدن به تکامل نیاز است.
این موضوع در تمام کسب و کارها صادق است؛ چه در کسب و کاری با دهها کارمند، چه شراکتی دو نفره در یک گاراژ!
اما برخی از استارتاپها نسبت به بقیه خواهان توسعه بیشتری هستند. اکثر برنامههای مصرفکننده و تجاری نمونههایی از استارتآپهای مقیاس پذیر یا خواهان توسعه هستند: این نوع استارت آپ ها معمولا هنگامی که پایگاه کاربری خود را ایجاد کردند، شروع به تبلیغات گسترده می کنند. و به مرور مشتریان بسیاری به دست می آورند. درست شبیه اثر گلوله برفی.
استارتاپهای مقیاس پذیر معمولا این کار را با جذب سرمایه از سرمایهگذاران خارجی انجام میدهند. آنها با بازیابی سرمایه، میتوانند از طرحهای رشد برای به دست آوردن مشتریان بیشتر حمایت کنند و در نهایت توجه افرادی را که مایل به خرید آنها هستند، جلب کنند.
با این حال، برخی از استارتاپها میتوانند بدون یک استراتژی خروج سنتی به طور مداوم رشد کنند. ConvertKit یک مثال اصلی است. این شرکت در گذشته بودجه دریافت کرده است، اما اخیراً از 15 میلیون دلار ARR فراتر رفته و قصد دارد وضعیت “استارتاپ” خود را حفظ کند.
به علاوه، شرکتهایی که به دنبال سرمایه هستند، لزوماً نیازی به حمایت میلیونرها یا میلیاردرها برای تامین مالی خود ندارند. در واقع، بسیاری از استارتاپها مانند Oculus توانستهاند به کمک تأمین مالی که از هواداران و مشتریان خود داشته اند، رشد کنند.
۴. استارتاپهای اسپین آف: شرکتهایی که از شرکتهای بزرگ جدا میشوند.
همه انواع استارتاپها از ابتدا ساخته نمیشوند.
یک استارتاپ اسپین آف، استارتاپی است که از شرکت مادر جدا میشود تا به نهاد خودش تبدیل شود.
به عنوان مثال، یک شرکت اسپین آف ممکن است با هدف ورود یک شرکت بزرگتر به بازار جدید یا ایجاد اختلال در کار یک رقیب کوچکتر ایجاد شود. از آنجایی که این استارتاپها مستقل از شرکتهای مادر خود عمل میکنند، آزادی در انجام کسب و کار و آزمایش بدون جلب توجه و بررسی دقیق دارند.
به تصریح سایت Investopedia، شرکتی مانند Sidewalk Labs (یکی از شاخههای شرکت مادر گوگل، آلفابت) نمونه خوبی از چنین شرکتهای تابعه است.
۵. استارتاپهای اجتماعی: سازمانهای غیرانتفاعی و خیریهها.
استارتاپها گاهی اوقات در حالتی تصور میشوند که وسواس رشد دارند و حریص پول هستند.
اما واقعیت این است که برخی از استارتاپها برای انجام کارهای عامالمنفعه طراحی شدهاند.
استارتاپهای اجتماعی، که شامل موسسات خیریه و غیرانتفاعی هستند، با اهداف بشردوستانه تکامل مییابند. آنها مانند هر استارتاپ دیگری کار میکنند، اما این کار را با کمکهای مالی انجام میدهند.
برای مثال، Code.org، سازمانی که توانسته است نزدیک به 60 میلیون دلار (مثلاً از گوگل و فیس بوک) جمعآوری کند تا به دانشجویان فرصتهایی در زمینه فناوری اطلاعات بدهد، نمونه درخشانی از یک استارتاپ اجتماعی موفق است.
رایجترین انواع استارتاپها در این صنعت کدامند؟
پس از اینکه فهمیدیم انواع استارتاپ چیست. برای نتیجهگیری، در اینجا به بررسی سریعترین انواع استارتاپها بر اساس صنعت میپردازیم. در حالی که بیشتر آنها واقعاً مرتبط با فناوری هستند، بدیهی است که فرصتهای راه اندازی در مناطقی که بسترهای لازم برای ایجاد آنها وجود داشته باشد، بیشتر خواهد بود.
- نرم افزار (SaaS) و فناوری
- بازاریابی و تبلیغات
- مراقبتهای بهداشتی
- فناوری اطلاعات و IT
- بیمه
- تحصیلات و آموزش
- املاک و مستغلات
- محیط زیست و انرژی
- خرده فروشی و تجارت الکترونیک
- بلاکچین و ارزهای دیجیتال
در این مقاله در مورد این که انواع استارتاپ چیست صحبت کردیم و در مورد آنها توضیح دادیم. با امید اینکه مورد توجه شما قرار گرفته باشد.
منابع مورد استفاده
۱. انواع رایج استارتاپ – ترجمه از انگلیسی
این مقاله برای من مفید بود
1+ 0 نفر این مقاله را پسندیده