موفقیت به سبک اسکویید گیم؛ در این مقاله قصد داریم با تحلیل سریال اسکویید گیم ، ایدههای این سریال را برای موفقیت در دنیای کسب و کار پیادهسازی کنیم.
سریال اسکویید گیم که به نامهای بازی مرکب و بازی ماهی مرکب هم شناخته میشود ، در کره جنوبی و توسط شرکت نتفلیکس ساخته شده ، یکی از سریالهایی است که در مدت زمان کوتاهی ترند شد و بینندگان و طرفدارانی بسیار پیدا نمود. نام سریال برگرفته از یک بازی مهیج کرهای به نام ماهی مرکب است که کودکان و نوجوانان این کشور انجام میدهند و در سکانسهای پایانی نیز دیده میشود.
در این سریال افراد بدهکار به یک بازی مرگبار دعوت میشوند. آنها باید بازیهای ساده و کودکانهای انجام دهند. در صورت برد ، پول زیادی برنده خواهند شد و در صورت باخت ، جانشان را از دست میدهند.
صرف نظر از معانی و تحلیلهایی که به لحاظ سینمایی ، هنری و فلسفی میتوان راجع به این سریال انجام داد ، از نقد نظام سرمایهداری گرفته تا تنازع بقا و شناخت ذات انسانها در شرایط سخت ، میخواهیم در این مقاله به شکلی واقعگرایانه ، استراتژیهایی را که میتوان از این سریال برای کسب موفقیت آموخت برای شما توضیح دهیم. پس حتما ادامه مطلب را بخوانید.
۱. درس نخست موفقیت به سبک اسکویید گیم: ایده عالی و خلاقانه داشته باشید.
ایدههای عالی و خلاقانه ارائه دهید و از تمسخر نترسید. ایده ساخت خود سریال ، در مدت ۱۳ سال ساخته و پرداخته شد. بد نیست بدانید در اوایل قرن بیست و یکم ، ایده این سريال توسط تهیهکنندگان مورد پذیرش قرار نگرفت. اولین درس کسب موفقیت به سبک اسکویید گیم ، بیشتر به ایده ساخت خود این سریال برمیگردد تا داستان و روایت آن؛ ایده خاص خود را بپرورانید و بپزید ، از شکست و مسخره شدن نهراسید.
۲. کار تیمی را هرگز فراموش نکنید.
اگر سکانسهای مختلف سریال را دیده باشید ، حتما متوجه شدهاید که کارکنان متصدی برگزاری این بازی نقشهای مختلفی دارند و این نقش ها با استفاده از اشکال روی ماسک آنها مشخص میشود. مثلاً اشکال مربع متعلق به مدیران ، مثلث متعلق به سربازان و دایره متعلق به کارگران عادی است. این موضوع شما را یاد چه چیزی میاندازد؟ درست حدس زدید؛ نقشهایی که در کلونی مورچهها وجود دارد. کلونی مورچهها دارای مورچههای کارگر ، سرباز و ملکه میباشند. تیم شما هم باید به همین شکل دارای نقشها و وظایف دقیق باشد. افرادی باید اتاق فکر تشکیل دهند و ایده پردازی و استراتژی یابی کنند. افرادی نیز باید مسئول اجرای ایدهها باشند و افراد دیگری هم بایستی امنیت کاری تیم را برعهده بگیرند.
۳. در کسب و کار خود ، چراغ سبزها و چراغ قرمزها را پیدا کنید و بشناسید.
در اولین بازیای که بازیکنان سریال اسکویید گیم با آن روبرو شدند ، عروسکی با هوش مصنوعی وجود داشت که چشم میگذاشت. بازیگران در هنگام چشم گذاشتن عروسک میتوانستند حرکت کنند و جلو بروند (چراغ سبز) و در صورتی که عروسک سرش را برمیگرداند بازیکنان مجبور بودند بایستند و نباید هیچ حرکت اضافهای انجام میدادند (چراغ قرمز) وگرنه کشته میشدند.
دنیای واقعی کسب و کار نیز به همین صورت بیرحمانه است. شما بایستی چراغ سبزها و چراغ قرمزهای کسب و کار خود را از بر باشید. باید بدانید چه موقع حرکت کنید و چه موقع بایستید و نتیجه کارهای خود را مشاهده کنید. اگر در زمانهای ممنوعه حرکت کنید ، حذف خواهید شد. یک سرمایهگذاری غلط ، یک فعالیت اضافه و غیر ضروری یا خروج نابهنگام از بازار میتواند تمام تلاشهای شما را بر باد دهد.
این حرکتها که باید زمان دقیقشان را بدانید عبارتند از:
- ورود و خروج به موقع در بازار
- سرمایهگذاری جدید یا جذب سرمایهگذار جدید
- ایجاد یا حذف یک زیربخش جدید در کسب و کار
- استخدام یا تعدیل نیرو
- افزایش یا کاهش تعداد سهامداران
- تغییر دادن ذینفعان
هر یک از این فعالیتها باید در زمان چراغ سبز خودش انجام شود.
مثلا:
۱) تعدیل نیرو در زمان رونق بازار ممنوع است. اگر در زمان رونق بازار نیروهای خود را بدون دلیل موجه اخراج کنید ، به دست آوردن نیروی جدید بسیار پرهزینه خواهد بود ، زیرا کار زیاد است و نیروها جذب کار با حقوق بالاتر و مزایای بهتر میشوند. پس رونق بازار برای تعدیل نیرو یک چراغ قرمز است. برای بالانس کردن هزینههای خود در این زمان به راهکارهای دیگر غیر از تعدیل نیرو فکر کنید ، مثلا گرفتن وام.
۲) افزایش زیربخش جدید به کسب و کار در هنگامی که اطلاعات و آموزشهای لازم را ندارید ، یک چراغ قرمز است. تا ریسکهای این کار را مدیریت نکردهاید ، حرکت ممنوع است.
پرهیز از حرکات احساسی در کسب موفقیت به سبک اسکویید گیم
درس دیگری که از این سکانس میتوانید بگیرید این است که به هیچ عنوان احساساتی عمل نکنید. اگر مشاهده کردید که کسب و کارهایی از میدان رقابت حذف شدند ، نبایستی ترس به دل خود راه دهید و برای فرار از معرکه احساسی عمل کنید. (مانند فرار اکثر بازیکنان که به مرگشان منتهی شد.) سر جای خود بمانید و استقامت کنید. بخشی از موجهای احساسی نشوید.
یک مثال از تجربیات واقعی در بازار ایران میزنیم تا واقعیت موجود برایتان جا بیفتد:
اگر صاحب یک کسب و کار خرد مثلا در زمینه تولیدی لباس هستید ، و دیدید که اکثر همصنفان شما کارگاه خود را تعطیل میکنند و با فروش لوازم و پس گرفتن ودیعههای خود وارد بازار دلار و سکه میشوند ، شما در جای خود محکم بمانید. این به نفع شماست و بدانید که میتوانید مشتریان اندک هر کارگاه تعطیل شده را به سمت خود جذب کنید. و جمع آنها تعداد قابل توجهی خواهد شد. یعنی الان دقیقا فرصت این است که بدون هیچ حرکت اضافهای ، بمانید و انحصار ایجاد کنید. بدانید که دیگرانی که از بازار شما خارج میشوند و دلار میخرند به احتمال قوی قرار است سلاخی بشوند. شما به جای اینکه از احساسات کورکورانه جمعی پیروی کنید ، این اتفاق را یک فرصت ببینید و راهکارهای هوشمندانهتری را امتحان کنید.
پس یک درس مهم این سکانسها این است: در زمان چراغ قرمز ، حرکت ممنوع. اینجا حرکت ممنوعه خروج از بازار بود. شما وقتی میتوانید از یک بازار خارج شوید که سود قابل توجهی از آن بازار کسب کرده باشید و خروج شما با استراتژی همراه باشد. جایگزین شما برای فعالیت جدید نیز حساب شده و ورود به آن همراه با استراتژی باشد.
۴. همکاران و رقبای خود در کسب و کارتان را بشناسید.
بدبختانه این افراد هیچوقت ثابت نیستند و گاهی همکار شما تبدیل به رقیبتان میشود و بالعکس. به قول چرچیل ، در دنیای سیاست دوستی و دشمنی دائمی وجود ندارد و هر کنش و رفتاری منطبق بر منافع باید باشد. دنیای کسب و کار نیز از جهاتی دقیقا مثل سیاست است.
در سریال اسکویید گیم دیدیم که افرادی که در سکانسهای مسابقه طنابکشی با یکدیگر همتیمی بودند ، بعدا در مسابقات دیگر با هم رقیب شدند.
پس به جز افراد مشخصی که به همدیگر تعهد کاری دارید ، اعتماد به دیگران را مانند پرواز دلفینها یک امر محال تلقی کنید.
۵. ساده و هوشمندانه انتخاب کنید.
اغلب سریعترین و سادهترین انتخاب ، بهترین انتخاب است. تا حد ممکن درگیر پیچیدگی و زرق و برقهای موجود در گزینهها نشوید.
در یکی از بازیهای سریال ، بازیای وجود داشت که افراد میبایستی اشکالی را از کیک خوردنی مخصوصی، سالم بیرون میآوردند. در همین سکانسها دیدیم که بازیگرانی که اشکال سادهتر مثل مثلث را انتخاب کردند ، بردند و کسانی که اشکال پیچیدهای مثل چتر را انتخاب کردند ، با دشواری زیادی روبرو شدند و جان خود را از دست دادند.
حتی قهرمان اصلی این داستان یعنی گی هان اگر متوجه نمیشد که بخشهای اضافه با آب دهان ذوب میشوند ، با انتخاب پیچیدهای که کرده بود حتما نابود میشد.
درس مهم دیگر در سکانس انتخاب کیک
درس بسیار عالی دیگری که ما از این سکانس دریافت میکنیم این است که در انتخاب کاملا واقعگرایانه عمل کنیم و درگیر سوگیریهای شناختی و ایدهآلیسم نگردیم.
لازم است در بسیاری موارد ذهنی واقعگرا داشته باشیم و از فانتزی دوری کنیم.
شخصیت سان گو که دانشجوی ممتاز دانشگاه سئول بود ، برای انتخاب شکل کیک ، کاملا واقعگرایانه عمل کرد و دانست که این یک شکل خوراکی است که باید از نان کیک جدا شود. لذا سادهترین شکل را انتخاب کرد.
اما گی هان با رجوع به خاطرات عاطفی دوران کودکی خود و درگیر شدن با احساسات و ایدهآلیسم ، یک انتخاب فانتزی انجام داد و چیزی نمانده بود که با این سوگیری عاطفی و انتخاب فانتزی ، جانش را از دست بدهد.
این دو شخصیت هر دو برای انتخاب، به خاطراتشان رجوع کردند اما تفاوت چه بود؟ یکی به واقعیت رسید و دیگری انتخابی کرد تا عواطفش ارضا شود.
پس درس ارزشمند دیگر کسب موفقیت به سبک اسکویید گیم این است: ساده ، هوشمندانه و واقعگرایانه انتخاب کنید!
کجا فانتزی فکر کنیم و کجا واقعگرایانه؟
نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که در انتخابهایمان جایگاه هر مدل تفکر را بدانیم. یعنی بدانیم که کجا انتخابمان واقعگرایانه و کجا انتخابمان فانتزی یا در اصطلاح روانشناسی ، سازهگرایانه باشد. در بسیاری از موارد و در بخش ایدهپردازی ما بهتر است فانتزیتر فکر کنیم تا به ایدههای نابتری برسیم. اما در انتخاب استراتژیها ، راهکارها و عملی کردن آن ایدهها باید حتیالامکان واقعگراتر باشیم.
۶. همیشه اول نباشید!
بخش دیگری در سریال وجود دارد که درس فوقالعاده ارزشمندی به ما میدهد: همیشه اول بودن و پیشرو بودن به نفع ما نیست. بعضی جاها باید بازی افراد دیگر را دید و از تجربیات ایشان استفاده کرد.
درس مهم و ارزشمند کسب موفقیت به سبک بازی اسکویید گیم که در بسیاری از منابع آموزشی کمتر به آن اشاره شده یا اصلا پرداخته نشده همین است: همیشه و در همه جا اول بودن به نفع شما نیست! گاهی عقب بمانید و از تجربه افراد جلو افتاده استفاده کنید!
این طرز فکر به خصوص زمانی که قواعد بازی را نمیدانید شدیدا به شما کمک میکند.
کجا باید اول باشیم؟
نکته دیگر که باید به آن توجه کنید ، این است که شما باید سعی کنید جایگاه اول بودن را در مجموعه بازی کسب و کارتان به دست آورید نه در جزء به جزء فرآیندها و مسیرهای کاریتان.
در این سکانسها که در این بخش میخواهیم به آن بپردازیم ، سختترین مراحل بازیها خودشان را نشان میدهند.
در همین سکانسها میبینیم که بازیکنان بایستی از روی صفحات شیشهای نصب شده در ارتفاع عبور کنند. جنس برخی از آنها شیشه سکوریت و برخی دیگر شیشه عادی است که قدرت تحمل وزن یک انسان را ندارد. اگر بازیکنان از روی شیشههای سکوریت عبور کنند زنده میمانند و اگر روی شیشههای عادی قرار بگیرند شیشهها میشکنند و بازیکنان سقوط کرده و کشته میشوند.
در این قسمت به بازیکنان پیشنهاد میشود که شمارههایی را انتخاب کنند.
در اینجا برعکس مراحل قبلی گی هان هوشمندانهترین انتخاب را انجام داد. او انتخاب کرد که آخرین نفر باشد. او به تجربه دریافته بود که بایستی برای کسب تجربه بیشتر ، بازی افراد جلوتر از خود را ببیند.
در مقابل او ، فردی بود که بسیار ناشیانه و احساسی شماره یک را انتخاب کرد ، با این توجیه مغالطهآمیز که نمیخواست مانند زندگی گذشتهاش بیش از این ترسو باشد و پشت سر دیگران پنهان شود.
درک مفهوم درست از شجاعت در موفقیت به سبک اسکویید گیم
شجاعت یک فضیلت است اما بدون محاسبهگری تبدیل به بلای جان افراد میگردد. کما اینکه در مورد شماره یک همین اتفاق افتاد و با سقوط از روی شیشه عادی ، جانش را از دست داد. او بسیار تک بعدی عمل کرد و با یک انتخاب متهورانه ، سایر ابعاد مسئله را نادیده گرفت. شجاعت غیر از جسارت و تهور است.
درک کلنگری در این بخش بسیار مهم است و درک این موضوع که لازم نیست در جزئیترین امور از دیگران پیش بیفتیم هم بسیار حائز اهمیت است.
پس درسهای مهم این سکانس میتواند چنین باشد:
- تلاش کنید در مجموعه و کلیت بازار کسب و کار رتبه اول شوید نه در تمام جزئیات و ریزترین بخشها و عملکردها.
- اول بودن به معنای پیشرو بودن نیست. گاهی کسانی که پیش میافتند ، نه تنها رتبهای کسب نمیکنند ، بلکه قربانی میشوند.
- کیفیت کارتان را فدای سرعت انجام کار نکنید.
- به بهانه شجاع بودن و ترسو نبودن پیش نیفتید. شجاعت و ریسکپذیری یکی از قطعات پازل موفقیت است که در کنار قطعات دیگر این پازل ، مانند محاسبهگری و کسب تجربه از عملکرد دیگران تکمیل میشود.
اولویت بندی مهارتها و اصل پارتو در کسب موفقیت به سبک اسکویید گیم
مثلا اگر در حرفه دیجیتال مارکتینگ فعالیت دارید ، لازم نیست در تمام جزئیات کاری خود پیشرو باشید ، مثلا هم در سئو و هم در بازاریابی شبکههای اجتماعی.
بسیاری از فرآیندها به مهارتهای شما و تیمتان باز میگردد. بهتر است سعی کنید اولویتهای مهارتی خود را تعیین کنید و بیست درصد از مهارتهای بهینه خویش در آن کسب و کار را پیدا کنيد. (با استفاده از اصل پارتو) در هر بخش بهترین استراتژی منطبق با شرایط و روحیه خود را بیابید و کلیت کسب و کار خود را به جلو بیاندازید.
برای کسب توانایی در اولویت بندی ، خواندن این مقاله توصیه میشود.
برای درک بهتر اصل پارتو یا قانون هشتاد بیست ، این مقاله را حتما بخوانید.
اما نکته بسیار مهم دیگر این است که از آن طرف بام هم نیفتید ، تعلل و به تعویق انداختن کار هم برای شما قطعا مضر خواهد بود. شما باید در زمان مناسب کارتان را به اتمام برسانید تا نتیجه لازم را دریافت کنید.
۷. تکنیک ، تاکتیک و استراتژی در موفقیت به سبک اسکویید گیم
در سکانس طنابکشی دیدیم که پیرترین بازیکن با همتیمیهایش جزئیات فنی مهمی را در میان گذاشت. از نحوه ایستادن و کشیدن طناب (تکنیک) ، نحوه قرارگیری و چیدمان افراد کنار طنابها (تاکتیک) و چینش درست مهرهها و گذاشتن قویترین فرد در انتها و هوشمندترین فرد در جلو به عنوان رهبر. (استراتژی)
درس مهم این سکانس است که در کار خود تکنیک ، تاکتیک و استراتژی داشته باشید.
در این مقاله در مورد کسب موفقیت به سبک بازی اسکویید گیم مطالبی را بیان کردیم. به این امید که مورد توجه شما قرار گیرد و از آن نهایت استفاده را ببرید. با تشکر از همراهی شما.
ارجاعات مفید در مقاله کسب موفقیت به سبک اسکویید گیم
۱. اسکویید گیم – ویکیپدیا
این مقاله برای من مفید بود
1+ 3 نفر این مقاله را پسندیده