استعدادیابی موسیقی و شاخههای آن؛ در این پست برآنیم تا مختصری در مورد استعداد موسیقی صحبت کنیم و اهدافی که با توجه به استعداد پیش روی یک موزیسین است ترسیم کنیم. سپس به این نکته بپردازیم که چگونه میتوان این اهداف را با یک مسیر یادگیری مشخص تطبیق داد.
سپس به امکاناتی بپردازیم که این مسیر را آمادهتر میکنند.
در تمام رشتهها ، استعدادیابی جزء مهمترین اولویتهای متولیان امور به ویژه در سالهای اخیر قرار گرفته است.
هر فنی از فنون بشری ، مهارتهای خاصی را میطلبد که این مهارتها در بستری از تواناییهای مختلف شکل میگیرند.
این تواناییها میتوانند ذهنی ، ادراکی و بدنی باشند. موسیقی هم از این قاعده مستثنی نیست.
هوارد گاردنر ، از نخستین کسانی بود که برای موسیقی و مهارتهای مربوط به آن استعداد ویژهای تعریف کرد. او که یکی از نظریهپردازان حوزه استعدادیابی و آموزش و یادگیری بود ، تئوری هوشهای هفتگانه را معرفی کرد و موسیقی را نیز از زیرمجموعههای آن قرار داد.
حال برای شناخت استعداد یا استعدادهای مربوط به موسیقی ، ابتدا به شاخهها و اهداف یک موزیسین میپردازیم تا استعدادهای مناسب با آن را نیز تحلیل کنیم.
استعدادیابی موسیقی و شاخههای آن
شاخهها و اهداف تخصصی کسی که آموزش موسیقی میبیند چه میتواند باشد؟
آهنگسازی
آهنگساز کسی است که یک قطعه یا اثر موسیقیایی را میسازد.
این کار نیاز به ذوق موسیقیایی و نیز خلاقیت دارد و کسی که این ذوق را نداشته باشد کارش دشوار میشود و بهتر است سراغ بقیه شاخههای موسیقی برود.
همچنین کسی که آهنگسازی میکند بایستی به تئوری موسیقی ، هارمونی ، فرم ، سبکشناسی و ارکستراسیون آشنایی داشته باشد.
این امر تواناییهای مغزی ویژهای را به خصوص در مورد نواحی مغز که اصوات را پردازش میکنند میطلبد. توانایی شناخت بسامدهای صوت ، تشخیص رنگ صوتی ، داینامیک و … از اهم تواناییهای حوزه آهنگسازی است. نیز درک چگونگی ساخته شدن یک ملودی و تلفیق صداها به صورت هماهنگ (هارمونی).
آهنگساز باید درک مناسبی از فواصل صوتی ، چندصداییها ، ریتم و اجزای آن داشته باشد و ارزشهای زمانی ضرباهنگها و فاصله توالی آنها را تحلیل کند. این امر نیازمند درک و استعداد ریاضی است.
تنظیم آهنگ
تنظیم کننده یا ارنجر بیشتر نقش کمک و پشتیبانی آهنگساز را بر عهده دارد. او با رنگآمیزی تنوع بخشی به صداها ، سوار کردن انواع ریتمها روی کار و … به غنای اثر موسیقی کمک میکند. این بخش با مبحث Sound Designing و طراحی و پردازش صداها به صورت الکترونیک ارتباط دارد. و شاخه تنظیم الکترونیک اساساً به این مقوله میپردازد.
در این بخش نیز فرد یادگیرنده بایستی تواناییهای مربوط به آهنگسازی را داشته باشد.
میکس و مستر
این بخش از موسیقی بیشتر با مهندسی صدا و فیزیک صوت سر و کار دارد.
در این شاخه ، برخی کیفیتهای مرتبط با فیزیک صوت و مهندسی صدا ، نظیر شدت ، پهنای باند فرکانسی ، پنینگ (جهت صداها) فاصله و دوری و نزدیکی صداها بررسی و تنظیم میشوند.
این شاخه مناسب کسانی است که دید علمی و منطقیتری دارند و مغز آنها توانایی درک کمیتهای مختلف فیزیک صوت و انطباق آن با اعداد را دارد.
میکس و مستر کار با آهنگساز و تنظیم کننده از نظر درک کمیتهای فیزیک صوت مشترک است ، تفاوت از آنجا شروع میشود که میکسمن بایستی توانایی تحلیل کمی و عددی این پارامترها را (در مقابل درک شهودی آهنگساز) داشته باشد و این کمیتها را روی کاغذ یا نرمافزار پیادهسازی کند. او در اصل نیازمند درک هندسی از صوت میباشد. به علاوه به درک شهودی و خلاقیت موسیقیایی چندان محتاج نیست و برعکس این شهود را باید در درک هندسی و کمّی به کار ببرد.
همچنین توانایی اپراتوری نرمافزارهای مشخصی مورد نیاز است.
نوازندگی
شاخهای از موسیقی است که علاوه بر ذوق و قریحه موسیقیایی ، نیازمند توانایی بدنی نیز میباشد. ابعاد بیومتریک بدنی و برخی شاخصههای دیگر پارامترهای خوبی برای استعدادیابی هستند.
در یک ساز مانند درامز ، نوازنده نیازمند داشتن هماهنگی کامل بین تمام اعضای بدنش میباشد.
در ویولن ، نوازنده نیاز دارد درک قوی از همه اصوات و پیادهسازی آن روی یک حافظه سلولی مربوط به دست و انگشتان دست داشته باشد. وگرنه قادر به ایجاد صدای صحیح از این ساز نخواهد بود.
کسی که دستانی خیلی کوچک یا برعکس خیلی بزرگتر از حد معمول داشته باشد ، ممکن است در نوازندگی سازهای مشخصی به مشکل برخورد کند. لذا بایستی به تناسب ساز و مشخصههای بیومتریک بدن توجه کرد.
سازهای بادی نیازمند داشتن ریههای قوی میباشند و نیز قدرت حبس نفس.
خوانندگی
خوانندگی شاخهای مناسب برای کسانی است که حنجره قوی ، باکیفیت و انعطافپذیری دارند و میتوانند هر ملودی را با حنجره خود همراهی کنند.
خوانندگی ملزومات زیادی دارد که برخی را ذکر میکنیم ، تغذیه مناسب که برای حنجره آسیبزا نباشد ، تمرینات مناسب تقویت حنجره و … .
همچنین خواننده مانند نوازنده سازهای بادی ، بایستی ریههای قوی برای پشتیبانی از صوت حنجره خود داشته باشد.
نقشه راه آموزش موسیقی
حال در ادامه مقاله آموزشی استعدادیابی موسیقی و شاخههای آن ، نیمنگاهی هم به تدوین یک نقشه راه آموزش موسیقی خواهیم داشت:
۱. علاقه
شرط اول در هر کاری داشتن علاقه است.
۲. کشف و احراز استعداد
این سؤالات را به صورت دقیق از خود بپرسید و تحلیل انجام دهید.
- آیا من از شنیدن آهنگ لذت میبرم؟
- آیا توانایی تفکیک اصوات ، فواصل ، جایگاه هر صوت ، و … را از هم دارم؟
- آیا ریتم و زمان را درک میکنم؟ آیا میتوانم بفهمم ضربهای اصلی یا فرعی آهنگ کجا قرار میگیرند؟
- آیا درک ریاضی از فواصل و ریتم دارم؟
- آیا درک هندسی از موسیقی دارم؟ و میتوانم روی نرمافزارهای مرتبط کمیتهای صوت را به شکل خوبی مقداردهی و تنظیم کنم؟
۳. نیاز مارکت موسیقی را پیدا کنید.
داشتن علاقه و استعداد صرف نمیتواند ضامن موفقیت شما باشد. بایستی در بستر نیاز جامعه قرار بگیرد. استعدادی که کسی نیازمند آن نباشد کارایی نخواهد داشت.
پس در چک لیست مشخصی ، پس از کشف علاقه و استعداد خود ، نیازهای مرتبط با آنها را هم شناسایی کنید.
پرسشهای زیر میتواند راهگشا باشد (اما صرفا به آنها اکتفا نکنید و با خلاقیت خود سؤالات دیگری نیز بپرسید.)
۱. در رسانههای جمعی و اینترنت ، چه نوع موسیقیهایی میشنوید؟ در کنسرتهای موسیقی چه چیز اجرا میشود؟ (مناسب برای انتخاب شاخه ، ساز ، سبک و … .)
۲. چه بخشها و رشتههایی در پیرامونتان وجود دارند که در آنها میتوانید در حوزه موسیقی کار کنید؟ اجرای زنده؟ رکورد آهنگ؟ ساخت موسیقی برای تولید محتوا؟ تهیهکنندگی؟ تدریس موسیقی؟ فروش موسیقی؟
با پاسخ به پرسش نخست میتوانید جایگاه مناسب با علاقه و استعداد خود را در موسیقی بیابید. که این هسته و کرنل مرکزی مهارت شما میشود.
با پاسخ به پرسش دوم میتوانید ببینید که مهارت موسیقی خود را در چه زمینههایی پیاده کنید. این میشود لایههای پیرامونی هسته مهارتی شما. این لایههای پیرامونی مهارتهای مکمل در کنار هسته اصلی مهارت میتوانند شما را به بازار کار به شکل دقیقتر متصل کنند.
مثلا شما با کسب مهارت تنظیم به عنوان هسته اصلی مهارت ، میتوانید در لایه تولید محتوا به عنوان لایه پیرامونی فرعی کار کنید ، تا به اهداف شغلی مناسب خود برسید.
۴. طراحی مسیر آموزش
اکنون هدف شما مشخص است. حالا باید به مسیر رسیدن به این هدف فکر کنید. آن هم با توجه به مهارت هسته و لایههای شغلی ، متفاوت میشود.
مثلا هسته مهارتی شما تنظیم و لایه شغلی شما تولید محتوا انتخاب شده است.
۱. شما در وهله اول باید آهنگسازی و تنظیم را آموزش ببینید.
۲. در مرحله بعد بایستی اصول تولید محتوا را یاد بگیرید.
۳. مورد ۱ و ۲ اهداف کلانی هستند و باز باید به اهداف کوچکتری تقسیم شوند. در آموزش تنظیم شما به مجموعهای از آموزشها مانند تئوری موسیقی ، هارمونی ، کنترپوآن ، سبکشناسی ، ارکستراسیون و … نیازمند میشوید. در بخش تولید محتوا هم به شناخت کلی دیجیتال مارکتینگ ، بازاریابی و … نیاز خواهید داشت.
تبصره: میتوانید برای ایجاد تمرکز بیشتر ، لایه مهارتی را به فرد دیگری برونسپاری کنید. و یک تیمورک قوی تشکیل دهید.
۴. بودجه آموزش خود را مشخص کنید. این بودجه ، در حقیقت میزان پولی است که شما دارید روی خودتان سرمایهگذاری میکنید. و دارای یک نرخ بازگشت سرمایه (ROI) در زمان مشخص خود خواهد بود.
۴. به آموزشهای مورد نیاز دست پیدا کنید.
میتوانید به یک آموزشگاه بروید ، و حضوری یاد بگیرید. یا اینکه از یک دوره آموزشی اینترنتی استفاده نمایید. به هر حال بایستی نگاهی به بودجه خود داشته باشید و بر اساس آن انتخاب کنید.
استعدادیابی موسیقی برای دیگران
اگر شما یک مربی و مدرس موسیقی هستید ، و یا میخواهید در نقش یک استعدادیاب فعالیت کنید ، بایستی تمامی نکات ذکر شده در بخش استعدادیابی موسیقی را روی شاگردان خود یا دیگر افراد تحلیل کنید. برای این کار روشهای زیر میتواند مفید باشد:
۱. از شاگرد تستهای مختلف بگیرید.
ذکر این نکته مهم است که استعداد به خودی خود و بدون ابزار قابل سنجش نیست. برای مشخص شدن استعداد به دو چیز نیاز دارید: ۱- معیار ، ۲- ابزار ، ۳- آزمون (آزمونی که بر اساس معیارها و با استفاده از ابزارها ، حقیقت استعداد فرد مورد نظر مورد سنجش قرار میگیرد.) ۴- مستندسازی آزمون و ۵- تحلیل نتایج مستندسازی شده.
استراتژی زیر یک نمونه ساده و پیشنهادی است که میتوانید به کار بگیرید:
نخست: معیارهای خود را از استعداد مشخص کنید. البته روشن است که بهتر است این معیارها ترکیبی از معیارهای عرفی و عمومی و علمی باشد + پارامترهای مورد نظر شما.
مثلا میخواهید استعداد تشخیص صوت را بسنجید. میتوانید به صورت زیر عمل کنید.
نتی را روی پیانو اجرا کرده و از آزموندهنده بخواهید با صوت خود همان را اجرا کند.
میتوانید پیشرفتهتر عمل کنید و بخواهید فاصله آن نت را اجرا کند.
در این آزمون معیار تشخیص صوت یا فاصله آن صوت است. اما ابزار چیست؟ حنجره فرد آزموندهنده. ممکن است یک ساز ساده باشد یا یک نرمافزار کامپیوتری.
میتوانید معیار شخصی خود را لحاظ کنید مثلا از آزموندهنده بخواهید یک آهنگ را با صوت حنجره خود اجرا کند.
برای گرفتن یک آزمون خوب و جامع ، روی پارامترهای زیر فکر کنید:
تواناییهای مربوط به گوش
- توانایی دریافت صوت با بسامدها و شدتهای مختلف
تواناییهای مربوط به مغز
- تشخیص بسامد صوت
- تشخیص رنگ صوت
- تشخیص ریتم
- تشخیص جهت منبع صوت
تواناییهای بدنی و فیزیولوژیکی (برای نوازندگی و رهبری ارکستر)
- چابکی اعضای بدن و انگشتان
- خصوصیات بیومتریک (طول دستها و انگشتان ، قد ، طول پاها ، سایز پا و …)
- توانایی عضلات
- تواناییهای تنفسی و ریهها (برای سازهای بادی)
دوم: ابزارهای خود را مشخص کنید. (ساز ، صوت حنجره ، نرمافزار و … .)
حال با توجه به این معیارها ، آزمون مناسب را طراحی کنید.
مثلا برای درک صوت از آزمونهای شنیداری استفاده کنید. (با استفاده از ساز یا رایانه)
برای چابکی دست و انگشتان میتوانید از الگوهای حرکتی خاصی استفاده کنید. (مثلا حرکت خاص انگشتان دست)
برای سنجش توانایی تنفسی میتوانید از آزمونهای حبس نفس استفاده کنید. (یعنی از فرد بخواهید حداکثر مدتی که میتواند نفسش را حبس کند و این مدت را با کرونومتر اندازه بگیرید.)
برای تشخیصهای صوتی میتوانید از آزموندهنده بخواهید یک آهنگ را گوش کند و راجع به بخشهای مختلف آن ، کیفیت ترکیب آنها و جهت هر یک از صوتها و دوری و نزدیکی آنها اظهار نظر کرده و تحلیل کند.
سوم: پس از اتمام آموزش ، تمامی دادهها را مستندسازی کرده و برای افراد مختلف که از ایشان تست گرفتهاید ، مقایسه کنید.
۲. با شاگرد آزموندهنده گفتگو کنید.
البته این کار نیازمند دانش روانشناسی نیز هست و شما باید از خلال صحبتهای او بتوانید علایق و استعدادهایش را شناسایی کنید.
سعی کنید منطق ، مسیر و هدف دیالوگهای اینچنینی را کشف و درک کنید. با شاگرد طوری گفتگو کنید تا خودش در مورد استعداد خودش نتیجهگیری کند. با او گرم و صمیمانه و مانند یک پزشک صحبت کنید که میخواهد یک مشکل یا بیماری را درمان کند.
۳. از نظرات دیگران استفاده کنید.
این نظرات میتواند در قالب یک هیئت ژوری و یا به شکل روشهایی مانند طوفان فکری و دلفی (پرسشنامه) انجام شود.
یک هیئت ژوری تشکیل دهید و از افرادی که باید استعدادیابی شوند دعوت کنید و از هیئت ژوری بخواهید به این شیوهها با فرد مصاحبه کرده و او را استعدادیابی کنند.
۴. از نتایج آزمونهای دیگران استفاده کنید.
به زمان حال و محدوده امکانات خود اکتفا نکنید. شما نیاز دارید به صورت جامع کار کنید و خطاها را به حداقل برسانید.
از نتایج آزمونهایی که افراد دیگر گرفتهاند استفاده کنید و مستندات آنها را با دادههای مستندسازی شده خود تطبیق دهید. ضعفها و اشتباهات احتمالی خود را به این شکل بیابید.
از مجموع دادههای به دست آمده از این روشها میتوانید استعداد موسیقی ، نوع و مرزهای آن را در شاگردان خود بیابید.
جمعبندی
در این آموزش راجع به استعدادیابی موسیقی و شاخههای آن صحبت کردیم. بر پایه شاخههای مختلف موسیقی و دستهبندی آنها انواع استعدادهای موسیقی یا مربوط به آن را شناسایی کردیم ، به طراحی نقشه راه آموزش موسیقی براساس استعدادیابی پرداختیم و در نهایت مراحل استعدادیابی را توضیح دادیم. با تشکر از همراهی صمیمانه شما.
این مقاله برای من مفید بود
1+ 2 نفر این مقاله را پسندیده
یک نظر برای “استعدادیابی موسیقی و شاخههای آن”
مقاله بسیار عالی بود و موفق باشید و خسته نباشید