انواع موسیقی و تقسیم بندی آن؛ در این مقاله بررسی خواهیم کرد که موسیقیهای گوناگون با چه روشها و پارامترهایی قابل تقسیمبندی هستند.
صورت مسئله: چرا تقسیمبندی؟
موسیقی دو بخش دارد ، بخش علمی که با مدلها و فواصل ریاضی و فرمهای الگوریتمیک سر و کار دارد ، و بخش تجربی که با ذوق و قریحه نیز در ارتباط است.
علم همه جا یک زبان دارد و از یک منطق پیروی میکند ، اما اموری مثل ذوق ، قریحه و تا حدی تجربه به اندازه علم و منطق یکپارچه و جهانشمول نیستند. این امور از فرد تا فرد و از جامعه تا جامعه دیگر متفاوتند. و فرهنگ محلی و منطقهای تأثیری شگرف روی آن میگذارد.
در اروپا به ویژه از دوره رنسانس به بعد ، که نهضتهای علمی و روشنگری آغاز شد ، اروپاییها شروع کردند به خود مرکز بینی و دیگران را از زاویه نگاه خود تحلیل کردند. پس همه چیز به غربی و غیر غربی تقسیم شد.
این نگاه در موسیقی نیز شکل گرفت. پس یک پارامتر بخشبندی موسیقی در جغرافیا نمایان شد به صورتی اروپا محور.
تقسیم بندی انواع موسیقی
بر این اساس موسیقی به دو دسته غربی و غیر غربی (و تعابیر دیگر فولکلور و …) تقسیم میگردد.
اروپاییها همچنین سعی کردند برخلاف دیگران و همچنین پیشینیان خود که موسیقی را از کانال ذوق و قریحه درک میکردند ، موسیقی را بیشتر از محدوده علم و تحلیل درک کنند. هر چند که پیشتر شرقیانی مانند فارابی و ابن سینا این کار را به صورت مقدماتی کرده بودند. که البته بنا به علل مختلفی کارشان ناتمام ماند و این رسالت به غربیها رسید.
بعد دیگر تاریخ است. غربیها تاریخ خود را به خوبی مدون کردند و شاخصها و ویژگیهای هر دوران را ضبط نمودند. این کار در موسیقی هم انجام شد. در اروپا به خوبی دانستهاند که موسیقی هر دوره تاریخی ، فرهنگی و هنری چه ویژگیهایی دارد و چه عواملی آنها را از هم متمایز میکند.
موسیقی اروپا تا دوران رنسانس یک موسیقی مدال است ، همانند موسیقیهای شرقی. اما از رنسانس به بعد و به ویژه با شکلگیری گامهای ماژور و مینور ، موسیقی اروپا به شکل خاصی که تنال نامیده میشود تغییر جهت داد.
در قرن بیستم اما ویژگیهای این قرن و وقایع فرهنگی و گلوبالیزیشن و نیز نگاه ضد غرب محوری که در میان خود غربیها شکل گرفت دوباره اروپابه سمت موسیقی مدال رفت. (این نگاه حاصل پست مدرنیزم بود و سعی داشت غرب را نه یک الگوی موفق و چیره بر جهان ، بلکه یک خرده فرهنگ جداگانه در میان تمام خرده فرهنگهای جهانی ببیند.)
با این حال ، موسیقی مدال قرن بیستم با موسیقی مدالی که تا قرن شانزدهم در اروپا رواج داشت متفاوت بود.
در قرن بیستم همچنین در اثر تعامل فرهنگی با سایر مردم جهان ، سبکهای جدیدی شکل گرفت مانند جز ، بلوز ، راک ، پاپ و … . که برآیندی از موسیقی علممحور و کلاسه شده غرب با درونمایههای غیر غربی بود.
تقسیمبندی تاریخی موسیقی غربی
دوران مدیوال (Medival) یا قرون وسطی: موسیقی این دوره مدال است. بافت اولیه مونوفونیک بوده و در اواخر این دوره موسیقی چندصدامحور رواج مییابد. فرمها بسیار ساده هستند. کاربرد اصلی موسیقی در کلیسا است و نقش اصلی پیشرفت موسیقی بر عهده این نهاد بوده است.
دوره رنسانس: در این دوره که اواخر قرن پانزدهم و نیمه قرن شانزدهم میلادی را در بر میگیرد ، گذار از موسیقی مدال به تنال را میبینیم. موسیقی پولیفونیک که پیش از آن وجود داشته تثبیت میگردد.
دوره باروک: تثبیت موسیقی تنال ، چیرگی مطلق گامهای تامپره شده ماژور و مینور ، فرمهای باینری و ترنری و مشتقات آن ، داینامیک پلهای (به صورتی که یک ملودی ابتدا با شدت صوتی بالا اجرا میشود و سپس همان ملودی با شدت آهسته اجرا میگردد.) و … . از نظر فرهنگی نیز خروج تدریجی موسیقی ارگانی از انحصار نهاد کلیسا را شاهد هستیم.
دوره کلاسیک: پیشرفت در ساخت سازهای جدید و باکیفیت ، تنوع اجراها از نظر تعداد نوازندگان (انواع ساختهای اجرایی مانند تریو ، کوارتت ، ارکستر مجلسی ، ارکستر سنفونیک و … .) تغییر پیوسته داینامیک (کرشندو و دیکرشندو) به جای تغییرات پلهای ، رواج فرمهای مختلف سونات و سنفونی و نیز رواج بیش از پیش موسیقی تئاتر از ویژگیهای این دوره هستند.
دوره رمانتیک: غلبه بیش از اندازه احساسات ، ایجاد سبک و بیان شخصی برای نوازندگان ، اگزوتیسیسم و آهنگسازان و نوازندگان و تلفیق بیش از پیش هنرها با هم از ویژگیهای مهم این دورانند.
قرن بیستم: پشت کردن یکباره به دستاوردهای قبلی موسیقی و پایان موسیقی تنال. شکلگیری موسیقی مدال جدید و سریالیسم ، و شکلگیری سبکهای جدید مدرنتر مانند جز و راک ، ورود موسیقی الکترونیک و سینتیسایزرها به عرصه و … از وقایع مهم موسیقی در قرن بیستم هستند.
تقسیمبندی جغرافیایی موسیقی
از نظر غربیها ، مطالعه این دسته از موسیقیها و تحلیل آنها برعهده علم اتنوموزیکولوژی است. در راستای تعریف انواع موسیقی و تقسیم بندی آن ، به برخی از موسیقیها بر اساس جغرافیا خواهیم پرداخت و ویژگیهای آنها را بیان خواهیم نمود.
خاورمیانه: موسیقی ردیفی و دستگاهی در ایران که گوشههای هر مد یا مقام بر اساس دانگها تغییر میکند.
موسیقی ارکسترال مونوفونیک عربی و ترکیهای (با رواج کمتر در ایران و برخی دیگر کشورها)
فواصل مبتنی بر ربع پرده (به ویژه در ایران و ترکیه) به وفور وجود دارند.
ملودیهای خاورمیانه بسیار پیوسته هستند و در آنها پرش و گسستگی چندانی دیده نمیشود. تزئینهای ملودیک و پیچ و تاب در ملودیها به وفور وجود دارد. (به ویژه ایران) همین امر به ملودیهای این منطقه چنان وزنی داده که خاورمیانه نیاز چندانی به هارمونی در موسیقی خود احساس نکرده است.
هندوستان: موسیقی هندوستانی در شمال این کشور رواج دارد که تحت تأثیر موسیقی خاورمیانه بوده است. این موسیقی بیشتر در دربارهای پادشاهان و مهاراجههای محلی اجرا میشده است. موسیقی کارناتیک در جنوب که هندیالاصلتر است و در معابد اجرا میشود. این موسیقی مبتنی بر سیستم راگ است که همانند مقام و دستگاه ایرانی است.
در موسیقی هند نتهایی روی فواصل یک هشتم پرده وجود دارد.
موسیقی هند فواصل ملودیک بسیار کوتاه و نتهای مالشی (گلیساندو) بسیار دارد. در این موسیقی گاهی شما متوجه هیچ خلل و فرج و گسستگی نمیشوید. صداهایی را میشنوید که پیوسته و به صورت ممتد بالا و پایین میروند.
موسیقی آسیای شرقی: در کشورهایی مانند چین ، ژاپن ، کره ، ویتنام و … موسیقی در گام ساده پنتاتونیک را شاهد هستیم. این موسیقی کمتر فاقد ملودیهای سکوئنسدار است و الگوهای تکرار و تضاد و واریاسیون بیشتر در همان سطح موتیفها رخ میدهند. (برعکس موسیقی خاورمیانه و اروپا که بسیار وابسته به سکوئنسها – مجموعهای تکرارشونده از موتیفها – است.) سازهای بادی در موسیقی شرق آسیا حضور چشمگیر دارند.
موسیقی آسیای جنوب شرقی: موسیقی کشوری مانند اندونزی به شدت وابسته به انواع سازهای ایدیوفون است. اکثر سازها صداهای زنگوار دارند. گام پنتاتونیک است.
موسیقی آفریقا: تنوع بسیاری در ریتم دارد و انواع ریتمهای لنک در این موسیقی شنیده میشود. طبلها شریانهای حیاتی فرهنگ آفریقایی هستند. پولیفونی و چندصدایی بخش جداییناپذیر موسیقی این بخش از جهان است.
در این نوشتار در مورد انواع موسیقی و تقسیم بندی آن صحبت کردیم و دو شاخص تاریخ و جغرافیا را در این بخشبندی لحاظ داشتیم.
این مقاله برای من مفید بود
1+ 3 نفر این مقاله را پسندیده